معنی فارسی amphi
B1نوعی ساختار یا فضای دو جانبه که به طور خاص برای نمایش یا تماشا طراحی شده است.
Referring to structures that are designed for viewing performances or events, often open or semi-circular.
- OTHER
example
معنی(example):
یک آمفیتئاتر نوعی ساختمان «امفی» است.
مثال:
An amphitheater is a type of amphi building.
معنی(example):
این شهر یک سازه «امفی» باستانی دارد که گردشگران را جذب میکند.
مثال:
The city has an ancient amphi structure that attracts tourists.
معنی فارسی کلمه amphi
:
نوعی ساختار یا فضای دو جانبه که به طور خاص برای نمایش یا تماشا طراحی شده است.