معنی فارسی amphictyon
B1amphictyon، فردی که به یک اتحادیه مذهبی در یونان باستان وابسته است.
A member of a religious league in ancient Greece.
- NOUN
example
معنی(example):
یک amphictyon عضوی از یک اتحادیه مذهبی در یونان باستان است.
مثال:
An amphictyon is a member of a religious league in ancient Greece.
معنی(example):
amphictyon نقش مهمی در جشنوارههای مذهبی بینشهری ایفا کرد.
مثال:
The amphictyon played a significant role in the inter-city religious festivals.
معنی فارسی کلمه amphictyon
:
amphictyon، فردی که به یک اتحادیه مذهبی در یونان باستان وابسته است.