معنی فارسی amphictyonic
B1آمفیکتیونیک، مربوط به اتحاد و همکاری بین گروههای مختلف برای اهداف مشترک.
Pertaining to an alliance or cooperation among different groups, especially in ancient contexts.
- OTHER
example
معنی(example):
اتحاد آمفیکتیونیک نقش کلیدی در سیاستهای منطقهای ایفا کرد.
مثال:
The amphictyonic league played a key role in regional politics.
معنی(example):
روابط آمفیکتیونیک آنها اتحادها را بین قبایل تقویت کرد.
مثال:
Their amphictyonic relationships strengthened alliances among tribes.
معنی فارسی کلمه amphictyonic
:
آمفیکتیونیک، مربوط به اتحاد و همکاری بین گروههای مختلف برای اهداف مشترک.