معنی فارسی amphicyrtous

B1

شکل یا ساختاری که در آن دو سطح با هم ترکیب می‌شوند.

Having a double-curved form or structure.

example
معنی(example):

شکل آمفیکیرتوس ساختمان به آن ظاهری منحصر به فرد داد.

مثال:

The amphicyrtous shape of the building gave it a unique appearance.

معنی(example):

در زیست‌شناسی، یک ساختار آمفیکیرتوس می‌تواند به انواع خاصی از موجودات اشاره کند.

مثال:

In biology, an amphicyrtous structure can refer to specific types of organisms.

معنی فارسی کلمه amphicyrtous

: معنی amphicyrtous به فارسی

شکل یا ساختاری که در آن دو سطح با هم ترکیب می‌شوند.