معنی فارسی amphimictically
B1به صورتی که شامل ترکیب ژنتیکی باشد.
In a manner that involves mixing of genetic materials.
- ADVERB
example
معنی(example):
این گونه به طور آمفیمیکتیک برای سازگاری با تغییرات محیطی تکامل یافت.
مثال:
The species evolved amphimictically to adapt to environmental changes.
معنی(example):
آنها بررسی کردند که چگونه جمعیت به طور آمفیمیکتیک در طول نسلها تکامل یافته است.
مثال:
They investigated how the population evolved amphimictically over generations.
معنی فارسی کلمه amphimictically
:
به صورتی که شامل ترکیب ژنتیکی باشد.