معنی فارسی amphipodous
B1دارای ویژگیهای آمفیپود، معمولاً شامل شکل و ساختار بدن.
Possessing characteristics typical of amphipods, especially in body structure.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طبیعت آمفیپودس این گونه به آن کمک میکند تا از شکارچیان فرار کند.
مثال:
The amphipodous nature of the species helps it evade predators.
معنی(example):
تطبیقها در ساختار بدنی آمفیپودس آن از بقا بهتر حمایت میکنند.
مثال:
Adaptations in its amphipodous body structure allow for better survival.
معنی فارسی کلمه amphipodous
:
دارای ویژگیهای آمفیپود، معمولاً شامل شکل و ساختار بدن.