معنی فارسی amphistomoid

B1

ساختار یا شکلی که به دو طرف شبیه باشد، به ویژه در زمینه‌های زیست‌شناسی و جانوری.

A term describing a shape that is bilaterally symmetrical, often used in biological contexts.

example
معنی(example):

شکل آمفی‌استوموئید در انواع خاصی از نرم‌تن‌ها دیده می‌شود.

مثال:

The amphistomoid shape can be seen in certain types of mollusks.

معنی(example):

زیست‌شناسان ساختارهای آمفی‌استوموئید را برای درک عملکردهای آنها مطالعه می‌کنند.

مثال:

Biologists study the amphistomoid structures to understand their functions.

معنی فارسی کلمه amphistomoid

: معنی amphistomoid به فارسی

ساختار یا شکلی که به دو طرف شبیه باشد، به ویژه در زمینه‌های زیست‌شناسی و جانوری.