معنی فارسی amplexifoliate
C1به گیاهانی اشاره دارد که برگهای آنها به شکل خاصی دور ساقه قرار میگیرند.
Refers to plants with leaves that are situated around the stem.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
یک گیاه آملکسيفولات برگهایی دارد که دور ساقه قرار گرفتهاند.
مثال:
An amplexifoliate plant has leaves that are arranged around the stem.
معنی(example):
اصطلاح آملکسيفولات معمولاً در طبقهبندیهای گیاهی به کار میرود.
مثال:
The term amplexifoliate is often used in botanical classifications.
معنی فارسی کلمه amplexifoliate
:
به گیاهانی اشاره دارد که برگهای آنها به شکل خاصی دور ساقه قرار میگیرند.