معنی فارسی amyloplastic
B2مربوط به آمیلوپلاستها و ویژگیهای آنها در تولید و ذخیرهی نشاسته.
Relating to amyloplasts and their functions in starch production.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
سلولهای آمیلوپلاستیک برای تولید نشاسته حیاتی هستند.
مثال:
Amyloplastic cells are essential for starch production.
معنی(example):
فرآیند توسعه آمیلوپلاستیک در گیاهان بسیار حیاتی است.
مثال:
The process of amyloplastic development is crucial in plants.
معنی فارسی کلمه amyloplastic
:
مربوط به آمیلوپلاستها و ویژگیهای آنها در تولید و ذخیرهی نشاسته.