معنی فارسی an acquired taste

B1

طعمی که ممکن است در ابتدا خوشایند نباشد اما با گذشت زمان فرد به آن علاقه‌مند می‌شود.

A flavor that one might not enjoy initially but comes to appreciate over time.

example
معنی(example):

پنیر آبی یک طعم بدست آمده است که همه از آن لذت نمی‌برند.

مثال:

Blue cheese is an acquired taste that not everyone enjoys.

معنی(example):

بسیاری شنان را یک طعم بدست آمده می‌دانند.

مثال:

Many consider brussels sprouts to be an acquired taste.

معنی فارسی کلمه an acquired taste

: معنی an acquired taste به فارسی

طعمی که ممکن است در ابتدا خوشایند نباشد اما با گذشت زمان فرد به آن علاقه‌مند می‌شود.