معنی فارسی anacamptically
B2به روشی که با تکنیکهای آنکامپتیک انجام شود.
In a manner related to specific engineering techniques.
- ADVERB
example
معنی(example):
فرآیند به طور آنکامپتیکال برای اطمینان از ایمنی اجرا شد.
مثال:
The process was executed anacamptically to ensure safety.
معنی(example):
او به طور آنکامپتیکال به مسئله نزدیک شد و تمام خطرات موجود را بررسی کرد.
مثال:
He approached the problem anacamptically, assessing all risks involved.
معنی فارسی کلمه anacamptically
:
به روشی که با تکنیکهای آنکامپتیک انجام شود.