معنی فارسی anachronical

B1

مربوط به ناهماهنگی زمانی و جایگاه تاریخی.

Related to the mismatch of time and historical context.

example
معنی(example):

عناصر آنه‌کرونیکال در داستان باعث شد دنبال کردن آن سخت شود.

مثال:

The anachronical elements in the story made it hard to follow.

معنی(example):

لباس او برای دوره‌ای که داستان در آن اتفاق می‌افتاد، آنه‌کرونیکال بود.

مثال:

Her dress was anachronical for the period it was set in.

معنی فارسی کلمه anachronical

: معنی anachronical به فارسی

مربوط به ناهماهنگی زمانی و جایگاه تاریخی.