معنی فارسی anagrammatically
B1به شیوهای که حروف یک کلمه یا عبارت جابجا میشوند تا کلمات یا عبارتهای جدید بسازند.
In a manner that involves rearranging the letters of a word or phrase to form new words or phrases.
- ADVERB
example
معنی(example):
او حروف را به صورت آنگرامماتیکال مرتب کرد تا کلمات جدیدی بسازد.
مثال:
She rearranged the letters anagrammatically to create new words.
معنی(example):
به صورت آنگرامماتیکال، 'listen' میتواند به 'silent' تبدیل شود.
مثال:
Anagrammatically, 'listen' can become 'silent'.
معنی فارسی کلمه anagrammatically
:
به شیوهای که حروف یک کلمه یا عبارت جابجا میشوند تا کلمات یا عبارتهای جدید بسازند.