معنی فارسی anagrammatised
B1آنگرامماتیزه شده، به معنای تغییر ترتیب حروف یک کلمه به گونهای که کلمه یا عبارت جدیدی بسازد.
Having been rearranged to form a new word or phrase.
- verb
verb
معنی(verb):
To produce an anagram of; to transpose the letters of.
example
معنی(example):
کلمه 'earth' به 'heart' آنگرامماتیزه شد.
مثال:
The word 'earth' was anagrammatised to 'heart'.
معنی(example):
پس از آنگرامماتیزه شدن، یک معنی جدید میتواند پدیدار شود.
مثال:
After being anagrammatised, a new meaning can emerge.
معنی فارسی کلمه anagrammatised
:
آنگرامماتیزه شده، به معنای تغییر ترتیب حروف یک کلمه به گونهای که کلمه یا عبارت جدیدی بسازد.