معنی فارسی anagrammed
B1آناگرامکردن به معنای تغییر ترتیب حروف یک کلمه برای به دست آوردن کلمهای جدید است.
To rearrange the letters of a word to form a different word.
- VERB
example
معنی(example):
کلمه 'cinema' میتواند به 'iceman' آناگرام شود.
مثال:
The word 'cinema' can be anagrammed into 'iceman'.
معنی(example):
او نام او را به صورت یک سورپرایز سرگرمکننده آناگرام کرد.
مثال:
He anagrammed her name as a playful surprise.
معنی فارسی کلمه anagrammed
:
آناگرامکردن به معنای تغییر ترتیب حروف یک کلمه برای به دست آوردن کلمهای جدید است.