معنی فارسی analytically

B1 /æn.əˈlɪt.ɪk.əl.li/

به طور تحلیلی، به شیوه‌ای که شامل بررسی دقیق و منطقی می‌شود.

In a manner that involves analysis or logical reasoning.

adverb
معنی(adverb):

In an analytical manner.

example
معنی(example):

او به موضوع به طور تحلیلی نزدیک شد و همه زوایای ممکن را در نظر گرفت.

مثال:

She approached the topic analytically, considering all possible angles.

معنی(example):

به طور تحلیلی، داده‌ها نشان‌دهنده یک گرایش واضح در طول سال‌ها است.

مثال:

Analytically, the data shows a clear trend over the years.

معنی فارسی کلمه analytically

: معنی analytically به فارسی

به طور تحلیلی، به شیوه‌ای که شامل بررسی دقیق و منطقی می‌شود.