معنی فارسی anaplasm

B1

آنالوپلاسم، ماده‌ای در فرایند آنالوپلازی که به تغییرات سلول‌ها در برخی بیماری‌ها اشاره دارد.

A component involved in the process of anaplasia, relating to the reverting of differentiated cells to a more primitive form.

example
معنی(example):

آنالوپلاسم یکی از اجزای آنالوپلازی در زیست شناسی است.

مثال:

Anaplasm is a component of anaplasia in biology.

معنی(example):

مطالعه آنالوپلاسم به درک تغییرات سلولی کمک می‌کند.

مثال:

The study of anaplasm helps in understanding cellular changes.

معنی فارسی کلمه anaplasm

: معنی anaplasm به فارسی

آنالوپلاسم، ماده‌ای در فرایند آنالوپلازی که به تغییرات سلول‌ها در برخی بیماری‌ها اشاره دارد.