معنی فارسی anatolian

B2

مربوط به آناتولی، به ویژه فرهنگ و جغرافیای آن.

Relating to or characteristic of Anatolia, a large peninsula in Turkey.

example
معنی(example):

او تاریخ آناتولی را در دانشگاه مطالعه کرد.

مثال:

She studied Anatolian history in college.

معنی(example):

منطقه آناتولی غنی از فرهنگ است.

مثال:

The Anatolian region is rich in culture.

معنی فارسی کلمه anatolian

: معنی anatolian به فارسی

مربوط به آناتولی، به ویژه فرهنگ و جغرافیای آن.