معنی فارسی anatomisation

B1

عمل آناتومیک کردن یا تجزیه و تحلیل ساختار بدن.

The process of dissecting or analyzing the structure of organisms.

example
معنی(example):

تحلیل آناتومیک نمونه به دانش‌آموزان کمک کرد تا پیچیدگی‌های آن را درک کنند.

مثال:

The anatomisation of the specimen helped students understand its complexities.

معنی(example):

آناتومیکال بودن در آموزش پزشکی اهمیت زیادی دارد.

مثال:

Anatomisation is crucial in medical education.

معنی فارسی کلمه anatomisation

: معنی anatomisation به فارسی

عمل آناتومیک کردن یا تجزیه و تحلیل ساختار بدن.