معنی فارسی anchoretish
B2مربوط به ویژگیها و عادتهای یک انکوریت یا فردی که زندگی انزواطلبانه دارد.
Of or relating to the characteristics of an anchorite; hermit-like.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
عادتهای انکوریتیش او در سبک زندگی دور از اجتماعاش مشهود بود.
مثال:
His anchoretish habits were evident in his secluded lifestyle.
معنی(example):
او در طول سالها انزوا یک شخصیت انکوریتیش پیدا کرد.
مثال:
She developed an anchoretish disposition over years of solitude.
معنی فارسی کلمه anchoretish
:
مربوط به ویژگیها و عادتهای یک انکوریت یا فردی که زندگی انزواطلبانه دارد.