معنی فارسی ancientry

B1

کیفیت یا حالت باستانی بودن، مرتبط با سنت یا مراسمات قدیمی.

The quality or state related to being ancient, particularly concerning traditions or customs.

example
معنی(example):

قدمت این سنت هر سال جشن گرفته می‌شود.

مثال:

The ancientry of this tradition is celebrated every year.

معنی(example):

او به قدمت سنت‌های محلی علاقه‌مند بود.

مثال:

She was interested in the ancientry of the local customs.

معنی فارسی کلمه ancientry

: معنی ancientry به فارسی

کیفیت یا حالت باستانی بودن، مرتبط با سنت یا مراسمات قدیمی.