معنی فارسی anemometrical
B1مرتبط با اندازهگیری باد و ویژگیهای آن.
Relating to the measurement of wind, especially its speed.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
یک تحلیل آنمومتریک در طول طوفان انجام شد.
مثال:
An anemometrical analysis was performed during the storm.
معنی(example):
دادههای آنمومتریک به پیشبینی وضعیت جوی کمک کرد.
مثال:
The anemometrical data helped forecast the weather.
معنی فارسی کلمه anemometrical
:
مرتبط با اندازهگیری باد و ویژگیهای آن.