معنی فارسی aneurysmally
B2به صورت مربوط به یا تحت تاثیر آنوریسم.
In a way that relates to or is characterized by an aneurysm.
- ADVERB
example
معنی(example):
پزشکان متوجه شدند که بیمار شریانهای آسیبدیده آنوریسمالی دارد.
مثال:
The doctors noted that the patient had aneurysmally damaged arteries.
معنی(example):
سیستم عروقی به صورت آنوریسمالی آسیبدیده بود.
مثال:
The vascular system was aneurysmally compromised.
معنی فارسی کلمه aneurysmally
:
به صورت مربوط به یا تحت تاثیر آنوریسم.