معنی فارسی anglewise

B1

به‌گونه‌ای زاویه‌ای، به نشانه رویکردی که از زوایای مختلف به یک موضوع یا مسأله نزدیک می‌شود.

In a manner that considers angles or different perspectives; often applies to problem-solving approaches.

example
معنی(example):

او به مشکل به‌گونه‌ای زاویه‌ای نزدیک شد تا راه حلی پیدا کند.

مثال:

He approached the problem anglewise to find a solution.

معنی(example):

با فکر کردن به‌گونه‌ای زاویه‌ای، او به دیدگاه‌های جدیدی درباره موضوع دست یافت.

مثال:

Thinking anglewise, she discovered new perspectives on the matter.

معنی فارسی کلمه anglewise

: معنی anglewise به فارسی

به‌گونه‌ای زاویه‌ای، به نشانه رویکردی که از زوایای مختلف به یک موضوع یا مسأله نزدیک می‌شود.