معنی فارسی animalculous

B1

حیوان‌کوچکی، صفتی برای توصیف موجودات ریز و میکروسکوپی.

Describing small or microscopic animals, typically in a scientific context.

example
معنی(example):

اشکال زندگی حیوان‌کوچکی معمولاً برای چشم غیرمسلح قابل مشاهده نیستند.

مثال:

The animalculous life forms are often invisible to the naked eye.

معنی(example):

آنها موجودات حیوان‌کوچکی را در آب برکه پیدا کردند.

مثال:

They found animalculous creatures in the pond water.

معنی فارسی کلمه animalculous

: معنی animalculous به فارسی

حیوان‌کوچکی، صفتی برای توصیف موجودات ریز و میکروسکوپی.