معنی فارسی animalised
B2به معنای تبدیل کردن یک شخص یا داستان به صورت حیوانی، شامل ویژگیهای جانوری است.
Converted to have animal-like traits, especially in storytelling.
- verb
verb
معنی(verb):
To represent in the form of an animal.
معنی(verb):
To brutalize.
معنی(verb):
To convert or produce material rich in animal substance.
example
معنی(example):
این داستان به صورت حیوانی درآمد تا به خوانندگان جوانتر جلب توجه کند.
مثال:
The story was animalised to appeal to younger readers.
معنی(example):
بسیاری از قصههای پریان به صورت حیوانی درآمدهاند تا حیوانات سخنگو را شامل شوند.
مثال:
Many fairy tales are animalised to include talking animals.
معنی فارسی کلمه animalised
:
به معنای تبدیل کردن یک شخص یا داستان به صورت حیوانی، شامل ویژگیهای جانوری است.