معنی فارسی ankyloses
B2آناکیلوز، وضعیتی است پزشکی که در آن، مفاصل در نتیجه التهاب مزمن به هم جوش میخورند و حرکت آنها محدود میشود.
A condition in which the joints become stiff and immobile due to inflammation.
- verb
verb
معنی(verb):
To cause bony structures to fuse or stiffen as a result of ankylosis.
معنی(verb):
To suffer from ankylosis.
example
معنی(example):
او به آناکیلوز مبتلا شد که باعث محدودیت حرکتش شد.
مثال:
He was diagnosed with ankyloses, which limited his mobility.
معنی(example):
آناکیلوز میتواند به سفتی دردناک مفاصل با گذر زمان منجر شود.
مثال:
Ankyloses can lead to painful joint stiffness over time.
معنی فارسی کلمه ankyloses
:
آناکیلوز، وضعیتی است پزشکی که در آن، مفاصل در نتیجه التهاب مزمن به هم جوش میخورند و حرکت آنها محدود میشود.