معنی فارسی anodally
B1به صورت مربوط به طرف مثبت یا ناحیه آنودال عمل کردن.
In a manner relating to the anode.
- ADVERB
example
معنی(example):
جریان در طول آزمایش به صورت آنودال جریان دارد.
مثال:
The current flows anodally during the experiment.
معنی(example):
این دستگاه به صورت آنودال کار میکند تا تأثیر مورد نظر را ایجاد کند.
مثال:
The device operates anodally to produce the desired effect.
معنی فارسی کلمه anodally
:
به صورت مربوط به طرف مثبت یا ناحیه آنودال عمل کردن.