معنی فارسی anorexiant

B1

دارویی که به کاهش اشتها کمک می‌کند.

A substance that suppresses appetite.

example
معنی(example):

پزشک یک داروی بی‌اشتهایی برای کمک به کنترل اشتها تجویز کرد.

مثال:

The doctor prescribed an anorexiant to help with appetite control.

معنی(example):

یک داروی بی‌اشتهایی گاهی در درمان چاقی استفاده می‌شود.

مثال:

An anorexiant can sometimes be used in the treatment of obesity.

معنی فارسی کلمه anorexiant

: معنی anorexiant به فارسی

دارویی که به کاهش اشتها کمک می‌کند.