معنی فارسی ansel

B1

زیبایی یا جنبه‌ای خاص و قابل توجه در یک اثر هنری.

The beauty or notable aspect of a work of art.

example
معنی(example):

آنها به زیبایی آنسل نقاشی تحسین کردند.

مثال:

They admired the ansel of the painting.

معنی(example):

زیبایی آنسل یک عامل مهم در جذابیت آن بود.

مثال:

The ansel was a major factor in its appeal.

معنی فارسی کلمه ansel

: معنی ansel به فارسی

زیبایی یا جنبه‌ای خاص و قابل توجه در یک اثر هنری.