معنی فارسی antarctically

B1

به شیوه‌ای مربوط به قطب جنوب یا ویژگی‌های آن اشاره دارد.

In a manner relating to or characteristic of Antarctica.

example
معنی(example):

پژوهشگران به طور آنتارکتیک برای مطالعه هسته‌های یخی کار کردند.

مثال:

The researchers worked antarctically to study the ice cores.

معنی(example):

جانوران به طور آنتارکتیک در ماه‌های زمستان سخت یافت می‌شوند.

مثال:

Animals are found antarctically during the harsh winter months.

معنی فارسی کلمه antarctically

: معنی antarctically به فارسی

به شیوه‌ای مربوط به قطب جنوب یا ویژگی‌های آن اشاره دارد.