معنی فارسی antebrachial
B1مربوط به ناحیه یا ساختارهای ساعد.
Pertaining to the area or structures of the forearm.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
منطقه ساعد برای عملکرد بازو اهمیت دارد.
مثال:
The antebrachial region is important for arm functionality.
معنی(example):
آسیب به ناحیه ساعد میتواند بر قدرت چنگ زدن تأثیر بگذارد.
مثال:
Injuries to the antebrachial area can affect grip strength.
معنی فارسی کلمه antebrachial
:
مربوط به ناحیه یا ساختارهای ساعد.