معنی فارسی anteflexed
B2واژهای پزشکی که به موقعیتی اشاره دارد که در آن بخشی از بدن به جلو خم شده است.
Describing a structure that is bent forward.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
بررسی پزشک نشان داد که رحم او جلو خم شده است.
مثال:
The doctor's examination revealed that her uterus was anteflexed.
معنی(example):
وضعیت جلو خم شده میتواند بر شرایط پزشکی خاصی تأثیر بگذارد.
مثال:
An anteflexed position can affect certain medical conditions.
معنی فارسی کلمه anteflexed
:
واژهای پزشکی که به موقعیتی اشاره دارد که در آن بخشی از بدن به جلو خم شده است.