معنی فارسی antennulary

B1

آنتنولی، مرتبط با آنتنولا یا ویژگی‌های آن.

Relating to or characteristic of the antennula.

example
معنی(example):

ساختار آنتنولی برای ناوبری موجود زنده بسیار حیاتی است.

مثال:

The antennulary structure is crucial for the navigation of the organism.

معنی(example):

در برخی از گونه‌ها، سازگاری‌های آنتنولی به برقراری ارتباط کمک می‌کند.

مثال:

In some species, antennulary adaptations help in communication.

معنی فارسی کلمه antennulary

: معنی antennulary به فارسی

آنتنولی، مرتبط با آنتنولا یا ویژگی‌های آن.