معنی فارسی antennules
B1آنتنهای کوچک، جفتی از اندامهای حسی موجودات دریایی که برای تشخیص محیط و گرفتن اطلاعات حسی استفاده میشوند.
Small paired sensory appendages found in some crustaceans, used for sensing the environment.
- noun
noun
معنی(noun):
A small antenna.
example
معنی(example):
آنتنهای کوچک بر روی میگو به آن کمک میکند تا محیط اطرافش را حس کند.
مثال:
The tiny antennules on the shrimp help it sense its surroundings.
معنی(example):
آنتنهای کوچک برای شناسایی غذا در محیطهای آبی مهم هستند.
مثال:
Antennules are important for detecting food in aquatic environments.
معنی فارسی کلمه antennules
:
آنتنهای کوچک، جفتی از اندامهای حسی موجودات دریایی که برای تشخیص محیط و گرفتن اطلاعات حسی استفاده میشوند.