معنی فارسی anteroventrally
B2به معنای موقعیتی که در آن یک ساختار به سمت جلو و پایین معطوف شده باشد.
In a direction that is both anterior and ventral.
- ADVERB
example
معنی(example):
فیبرهای عصبی به صورت آنتروونتراال از مرکز مغز خارج میشوند.
مثال:
The nerve fibers project anteroventrally from the center of the brain.
معنی(example):
مسیر به سمت آنتروونتراال برای حرکت بسیار حیاتی است.
مثال:
The anteroventrally oriented pathway is crucial for movement.
معنی فارسی کلمه anteroventrally
:
به معنای موقعیتی که در آن یک ساختار به سمت جلو و پایین معطوف شده باشد.