معنی فارسی antespring
B1به مرحلهای از فرایند یا طراحی اشاره دارد که به شکلگیری اولیه یک سیستم یا مکانیسم کمک میکند.
A phase that precedes the main action or development, often essential for setup.
- NOUN
example
معنی(example):
مرحله آنتسپرینگ برای توسعه صحیح حیاتی است.
مثال:
The antespring phase is critical for proper development.
معنی(example):
در مهندسی، آنتسپرینگ در راهاندازی اولیه یک سازوکار کمک میکند.
مثال:
In engineering, antespring helps in the initial setup of a mechanism.
معنی فارسی کلمه antespring
:
به مرحلهای از فرایند یا طراحی اشاره دارد که به شکلگیری اولیه یک سیستم یا مکانیسم کمک میکند.