معنی فارسی antewar

B1

قبل از جنگ، به ویژه در مورد آماده‌سازی‌ها و استراتژی‌ها.

Referring to actions or events that occur prior to a war.

example
معنی(example):

استراتژی بر روی آماده‌سازی‌های آنتی‌وار در منطقه متمرکز بود.

مثال:

The strategy focused on antewar preparations in the region.

معنی(example):

آنها در مورد تاکتیک‌ها و اتحادهای آنتی‌وار بحث کردند.

مثال:

They discussed antewar tactics and alliances.

معنی فارسی کلمه antewar

: معنی antewar به فارسی

قبل از جنگ، به ویژه در مورد آماده‌سازی‌ها و استراتژی‌ها.