معنی فارسی anthropobiology
B1مردمشناسی زیستشناسی، شاخهای از علم است که به بررسی تعاملات زیستی و فرهنگی انسانها میپردازد.
The study of the biological aspects of humans and their interactions with environmental factors.
- NOUN
example
معنی(example):
مردمشناسی زیستشناسی مطالعه میکند که انسانها چگونه با زیستشناسی خود تعامل دارند.
مثال:
Anthropobiology studies how humans interact with their biology.
معنی(example):
حوزه مردمشناسی زیستشناسی به ما کمک میکند تا تکامل انسان را درک کنیم.
مثال:
The field of anthropobiology helps us understand human evolution.
معنی فارسی کلمه anthropobiology
:
مردمشناسی زیستشناسی، شاخهای از علم است که به بررسی تعاملات زیستی و فرهنگی انسانها میپردازد.