معنی فارسی anthropomantist

B1

شخصی که به تفسیر رویدادهای انسانی به عنوان نشانه‌ها می‌پردازد.

A person who practices or studies anthropomancy.

example
معنی(example):

یک انسان‌گو رفتارهای انسانی را برای پیش‌بینی‌ها مطالعه می‌کند.

مثال:

An anthropomantist studies human behavior to make predictions.

معنی(example):

انسان‌گوه‌ها معمولاً رویدادهای تاریخی را برای بینش بیشتر تجزیه و تحلیل می‌کنند.

مثال:

Anthropomantists often analyze historical events for insight.

معنی فارسی کلمه anthropomantist

: معنی anthropomantist به فارسی

شخصی که به تفسیر رویدادهای انسانی به عنوان نشانه‌ها می‌پردازد.