معنی فارسی anti-

B1

مقابل، مخالف، به معنای رد کردن یا عدم حمایت از چیزی.

Opposed to; against something.

example
معنی(example):

برخی از مردم ضد فناوری هستند و روش‌های سنتی را ترجیح می‌دهند.

مثال:

Some people are anti-technology and prefer traditional methods.

معنی(example):

کمپین ضد مواد مخدر هدفش کاهش مصرف مواد مخدر است.

مثال:

The anti-drug campaign aims to reduce substance abuse.

معنی فارسی کلمه anti-

: معنی anti- به فارسی

مقابل، مخالف، به معنای رد کردن یا عدم حمایت از چیزی.