معنی فارسی anti-monarchist

B2

ضد پادشاهی، به شخص یا نظریه‌ای اطلاق می‌شود که مخالف نظام سلطنتی است.

A person or ideology that opposes monarchy.

noun
معنی(noun):

One who is opposed to monarchy.

example
معنی(example):

او ضد پادشاهی است و به جمهوری اعتقاد دارد.

مثال:

He is an anti-monarchist and believes in a republic.

معنی(example):

جنبش ضد پادشاهی در قرن بیستم محبوبیت بیشتری پیدا کرد.

مثال:

The anti-monarchist movement gained popularity in the 20th century.

معنی فارسی کلمه anti-monarchist

: معنی anti-monarchist به فارسی

ضد پادشاهی، به شخص یا نظریه‌ای اطلاق می‌شود که مخالف نظام سلطنتی است.