معنی فارسی anti-type

B1

مثالی که به چشم‌انداز یا فرضیه اصلی رفتار متضاد دارد.

A counterexample to a general rule or norm, illustrating a contrasting idea.

example
معنی(example):

ضد نوع در این نظریه یک مثال متضاد را نشان می‌دهد.

مثال:

The anti-type in this theory demonstrates a counterexample.

معنی(example):

درک ضد نوع به روشن‌تر شدن استدلال اصلی کمک می‌کند.

مثال:

Understanding the anti-type helps clarify the main argument.

معنی فارسی کلمه anti-type

: معنی anti-type به فارسی

مثالی که به چشم‌انداز یا فرضیه اصلی رفتار متضاد دارد.