معنی فارسی antiabolitionist

B2

ضدآزادی‌خواه به کسی اطلاق می‌شود که مخالف لغو برده‌داری است.

A person who opposes the abolition of a particular practice, especially slavery.

example
معنی(example):

یک ضدآزادی‌خواه با جنبش برای پایان دادن به برده‌داری مخالف بود.

مثال:

An antiabolitionist opposed the movement to end slavery.

معنی(example):

از نظر تاریخی، ضدآزادی‌خواهان استدلال می‌کردند که باید از نهاد برده‌داری محافظت شود.

مثال:

Historically, antiabolitionists argued to preserve the institution of slavery.

معنی فارسی کلمه antiabolitionist

: معنی antiabolitionist به فارسی

ضدآزادی‌خواه به کسی اطلاق می‌شود که مخالف لغو برده‌داری است.