معنی فارسی antiagglutinin
B1ضدچسبنده، مادهای که از چسبندگی سلولها جلوگیری کرده و در آزمایشات خونی کاربرد دارد.
A substance that inhibits agglutination, particularly in blood typing.
- NOUN
example
معنی(example):
یک ضدچسبنده میتواند برای تفکیک گروههای خونی کمک کند.
مثال:
An antiagglutinin can help differentiate blood types.
معنی(example):
دانشمندان یک ضدچسبنده را در آزمایشهای خود ایزوله کردند.
مثال:
Scientists isolated an antiagglutinin in their experiments.
معنی فارسی کلمه antiagglutinin
:
ضدچسبنده، مادهای که از چسبندگی سلولها جلوگیری کرده و در آزمایشات خونی کاربرد دارد.