معنی فارسی antiamusement
B1ضد سرگرمی، حالتی که لذت، شادی و تفریح را محدود یا منع میکند.
A state that limits or prohibits enjoyment, fun, and amusement.
- NOUN
example
معنی(example):
قوانین سختگیرانه رویداد منجر به جوی ضد سرگرمی شد.
مثال:
The strict rules of the event led to an atmosphere of antiamusement.
معنی(example):
سیاست ضد سرگرمی آنها فعالیتهای شاد را دلسرد کرد.
مثال:
Their antiamusement policy discouraged fun activities.
معنی فارسی کلمه antiamusement
:
ضد سرگرمی، حالتی که لذت، شادی و تفریح را محدود یا منع میکند.