معنی فارسی antibusing

B1

شیوه‌ای برای جلوگیری از انتقال نادرست و غیرمنصفانه دانش‌آموزان به مدارس مختلف.

A practice or policy aimed at preventing the transportation of students based on discrimination or social stratification.

example
معنی(example):

این سیاست به منظور جلوگیری از شیوه‌های ضد انتقال دانش‌آموزان طراحی شده بود.

مثال:

The policy was designed to prevent antibusing practices.

معنی(example):

تلاش‌های ضد انتقال دانش‌آموزان هدفشان اطمینان از فرصت‌های آموزشی برابر برای تمامی دانش‌آموزان است.

مثال:

Antibusing efforts aim to ensure equal educational opportunities for all students.

معنی فارسی کلمه antibusing

: معنی antibusing به فارسی

شیوه‌ای برای جلوگیری از انتقال نادرست و غیرمنصفانه دانش‌آموزان به مدارس مختلف.