معنی فارسی anticapital
B2به معنای مخالف یا ضد سرمایهداری و سیستم اقتصادی آن.
Opposed to or against the principles of capitalism.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
نظرات او به عنوان ضد سرمایهداری، در تضاد با مفاهیم بنیادین سرمایهداری دیده شد.
مثال:
His views were seen as anticapital, opposing the fundamental concepts of capitalism.
معنی(example):
احساس ضد سرمایهداری در میان معترضان قویتر شد.
مثال:
The anticapital sentiment grew stronger among the protesters.
معنی فارسی کلمه anticapital
:
به معنای مخالف یا ضد سرمایهداری و سیستم اقتصادی آن.