معنی فارسی anticatalytically
B1بهطور ضدکاتالیتیک به عملی اطلاق میشود که در آن کاتالیست نمیتواند تحریک کند یا سرعت واکنش را کاهش میدهد.
In a manner that opposes catalytic action and decreases reaction rates.
- ADVERB
example
معنی(example):
این ماده بهطور ضدکاتالیتیک عمل کرد و فرآیند را کند کرد.
مثال:
The substance acted anticatalytically, slowing down the process.
معنی(example):
زمانی که بهطور ضدکاتالیتیک استفاده شد، محلول خواص متفاوتی نشان داد.
مثال:
When used anticatalytically, the solution showed different properties.
معنی فارسی کلمه anticatalytically
:
بهطور ضدکاتالیتیک به عملی اطلاق میشود که در آن کاتالیست نمیتواند تحریک کند یا سرعت واکنش را کاهش میدهد.