معنی فارسی antichance

B1

استراتژی یا عملی که برای کاهش احتمال وقوع یک موقعیت نامطلوب طراحی شود.

A strategy or action designed to reduce the likelihood of an unfavorable outcome.

example
معنی(example):

آنها یک استراتژی آنتی‌شانس را برای بهبود شانس‌های خود برای برنده شدن اجرا کردند.

مثال:

They implemented an antichance strategy to improve their odds of winning.

معنی(example):

در پوکر، استفاده از روش آنتی‌شانس می‌تواند به کاهش خطرات کمک کند.

مثال:

In poker, using an antichance approach can help minimize risks.

معنی فارسی کلمه antichance

: معنی antichance به فارسی

استراتژی یا عملی که برای کاهش احتمال وقوع یک موقعیت نامطلوب طراحی شود.